نگرانِ حرفِ مردم اگر نبوديم مسيرِ زندگيمان طورِ ديگري رقم ميخورد
دوست داشتن هايمان را راحت تر جار ميزديم لباسي را بر تن ميکرديم که سليقه ي واقعيمان بود . آرايشي ميکرديم که دوست داشتيم دلمان که ميگرفت،مهم نبود کجا بوديم بي دغدغه اشک ميريختيم
صداي خنده هايمان تا آسمانِ هفتم ميرفت با پدر و مادرمان دوست بوديم
حرفِ يکديگر را ميخوانديم نگرانِ حرفِ مردم اگر نبوديم، خودمان براي خودمان چهارچوب تعريف ميکرديم ، روابطمان را نظم ميداديم دخترها و پسرهايمان حد و مرزِ خودشان را ميشناختند
نيمي از دوست داشتن هايمان،به ازدواج منجر ميشد
نگرانِ حرفِ مردميم که چگونه رفتار کنيم که مبادا پشتِ سرمان حرف بزنند
که مبادا از چشمشان بيفتيم که مبادا قطع شود روابط خانوادگيمان
ما در دوراني هستيم که نه براي خودمان
براي مردم زندگي ميکنيم!
بياييد تلاش کنيم تا از امروز براي خودمان زندگي کنيم نه ديگران
درباره این سایت